زمان تقریبی مطالعه: 11 دقیقه

آل برهان

آلِ بُرْهان، یا بَنی مازه، خاندانی روحانی و سیاسی در ماوراءالنهر و بخارا در سدۀ 6 و 7ق / 12 و 13م. از این‎رو اینان را «آل برهان» خوانده‎اند که نزدیک به همۀ پیشوایانشان عنوان «برهان‎الدین» یا «برهان الملة والدین» داشته‎اند. شهرت «بنی مازه» را از نیای بزرگ خود عُمَر بن مازه گرفته‎اند. اینان، هم ریاست دینی منطقۀ خود را داشتند و هم به علت داشتن ثروت و مکنت فراوان، از ریاست دنیوی برخوردار بودند. آل برهان از مرو برخاسته بودند، ولی از نژاد عربهای مهاجر بودند و نسبت خود را به خلیفۀ دوم عمر بن الخطاب می‎رساندند. چنین می‎نماید که نهاد دیانت اسلام و سازمان دینی مسلمانان در ماوراءالنهر و شهرهای ترکستان لااقل در دوران قَراختاییان و جانشینان آنها، از اهمیت اجتماعی و سیاسی ویژه و از بنیاد مستحکم‌تری در برابر قدرتهای غیردینی آن روزگار، برخوردار بوده است. شخصیتهای شناخته شدۀ آل برهان، امامت مسلمانان حنفی مذهب ماوراءالنهر را که در آن سامان اکثریت و قدرت قابل توجهی بودند، با امارت سیاسی بخارا توأماً داشتند و بدین لحاظ بود که از اینان گاه با عنوان «امام» و گاه «سلطان» یاد می‎شد، ولی عنوان «صدر» بر دیگر عناوین ایشان غلبه داشت. گاه نیز در بخارا به عناوینی چون «صدر جهان» و «صدر شریعت» بر می‎خوریم. معمولاً این‌گونه خاندانها از املاک وسیع و پردرآمد و نفوذ اجتماعی بسیار برخوردار می‎بودند و از این‎رو می‎توانستند بیرون از حوزۀ اقتدار دینی نیز اعمال قدرت و کمابیش مانند حاکمان مستقل شهرها رفتار کنند و با قوای غیردینی ترکان حاکم کشمکش داشته باشند.
آل برهان به دنبال چند سلسله از صدور وابسته به خاندانهای صفاری و اسماعیلی در بخارا، به منصب صدارت رسیدند. بنیادگذار این خاندان، عبدالعزیز عمر بن مازه است. نویسندگان، به همۀ افراد برهان، جز عبدالعزیز اول، عنوان شهید داده‌اند. دلیل این اطلاق ظاهراً این است که برجسته‌ترین چهرۀ آل برهان، حسام‌الدین عمر و شماری بسیار از افراد آن بدست قَراخانان و قَراختاییان کشته شدند. گرچه اطلاعاتی از برهانیان حنفی بخارا در گزارشهای تاریخی و ادبی آمده است، اما نمی‎توان چهرۀ روشنی از همۀ اعضای آن به دست داد یا سلسله نسب قابل اعتمادی برای ایشان تهیه کرد. چهره‎های مشهور آل برهان، که بیش و کم شناخته شده‎اند، به این شرحند:
1. برهان‎الدین، صدرکبیر، امام عبدالعزیز بن عمر بن مازۀ بخاری، فقیه و عالم.  او نخستین فرد شناخته‌شدۀ این خاندان است. عبدالعزیز مردی دانشمند، فقیه و مرجع دینیِ مردم بود. در فقه چنان تسلطی داشت که او را «ابوحنیفۀ ثانی» و «بحر‎العلوم» لقب دادند. عنوانهای دینیِ «امام» و «برهان‎الدین» پس از وی به فرزندان و جانشینانش داده شد. لقب «صدر» را، سنجر بن ملکشاه سلجوقی که در 495ق / 1102م برای تحمیل سیطرۀ خویش بر قراخانان به ماوراءالنهر و بخارا آمده بود، به عبدالعزیز داد و او را به جای یکی از پیشوایان مذهبی صفاری به عنوان حاکم بخارا برگماشت؛ وی همچنین، خواهر خود را به عقد عبدالعزیز درآورد. این عنوان و «صدرِ جهان» و «صدرُالصّدور» نیز پس از او، بر بیشتر جانشینانش اطلاق گردید. او را به سبب پایه‎گذاری این خاندان، صدر کبیر، صدر ماضی و ابوالصدور نیز گفته‌اند. این فُنْدُق وی را به عنوان یکی از همدرسان پدر خود معرفی کرده است.
2. عمر بن عبدالعزیز: (مق‍ 536 ق / 1142م)، فقیه، محقق، منطقی و پیشوای دینی، مشهور به «حسام‎الدین عمر شهید» بود و پس از پدر جانشین وی شد و ضمن احراز مقام فقاهت و فتوا، حاکم بخارا گردید. عمر از عالمان و فقیهان مشهور آل برهان است؛ او را از دانشمندان بزرگ این خاندان شمرده و گفته‎اند که در علم منطق نیز مهارت داشته و آثاری در این زمینه از خود به جای گذاشته است. در زمان او حادثۀ بزرگی در ماوراءالنهر و ترکستان روی داد و آن حملۀ قراختاییان از سوی چین به سمرقند و بخارا بود. در جنگ میان سلطان سنجر و گورخان ختایی، معروف به جنگ قَطَوان، عمر بن عبدالعزیز کشته شد؛ از این‎رو او را «حسام‎الدین شهید» گویند. پس از استیلای قراختاییان، آل برهان با تسلیم شدن در برابر حاکمان جدید و قبول باجگزاری آنان، همچنان بر مسند قدرت روحانی و سیاسی باقی ماندند. قراختاییان از اینان به عنوان نمایندگی خود استفاده می‎کردند.
3. تاج‎الدین والاسلام احمد بن عبدالعزیز، فقیه. وی برادر حسام‎الدین عمر است و پس از کشته شدن برادر، از سوی گورخان، به‌عنوان ناظر بر اعمال اَلْپتَگین، حاکم بخارا، برگزیده شد تا هر کاری که او کند به اشارت و رأی تاج‎الاسلام باشد.
4. برهان‎الدین، صدر جهان، شمس‎الدین محمد بن عمر، فقیه و پیشوای دینی. او پس از درگذشت عمویش احمد، به مقام پیشوایی حنفیان ماوراءالنهر دست یافت. وی در 559 ق / 1164م که حاکم بخارا بود، مدتی از حملۀ ترکان قَرْلُق به بخارا جلوگیری کرد تا چَغْری خان بن حسن تگین حاکم ختایی در رسید و به دفع آنان پرداخت. سوزنیِ شاعر او را مدح گفته است.
5. برهان‎الدین، صدر جهان، صدر الصدور عبدالعزیز بن عمر، فقیه و پیشوای دینی و سیاسی. وی از برجسته‎ترین افراد آل برهان است و پس از برادرش محمد به پیشوایی رسید. گفته‎اند که علم فقه را از سَرَخْسی و حُلْوانی آموخته است. او از قدرت سیاسی و دینی برخوردار بود و از این‎رو نفوذ اجتماعی فراوان داشت. نویسندگان از او با عنوان سلطانِ دستاردارانِ جهان یاد کرده و گفته‎اند از ثروتمندترین افراد روزگار خود بوده است. عوفی از او حکایت می‎کند که: وقتی دانشمندی غریب که به تعلم به سمرقند آمده بود، خیانتی عظیم کرد، سلطان سمرقند او را بگرفت و خواست که برنجاند و گفت اگرچه بدین خیانت مستوجب کشتن است، اما چون دانشمند و غریب است، او را 30 تازیانه بزنند. صدر جهان گفت: اگر پادشاه هر تازیانه‎ای را به 000’1 دینار زر سرخ بفروشد، خزانه را توفیری تمام باشد و دانشمند غریب را آبروی نرفته باشد، پس 000’30 دینار بداد و آن دانشمند را از آن ورطه بیرون آورد؛ و این واقعه در ماوراءالنهر مشهور است. گفته‎اند که وی در اواخر عمر بر اثر کتاب خواندن بسیار، بینایی خود را از دست داد. وی همان کسی است که محمد بن زُفَرِ بن عمر، تاریخ بخارا تألیف ابوبکر بن محمد بن جعفر نَرْشَخی را در 574ق /  1178م به نام او تلخیص کرد.
6. سیف‎الدین محمدبن عبدالعزیز: (زنده ح 617 ق / 1221م). از عالمان و فقیهان آل برهان است. از زندگی او چندان چیزی دانسته نیست. چنین می‎نماید که وی نویسندۀ کتاب تعلیقة فی‎الخلاف باشد.
7. برهان‎الدین محمود بن احمد: (د 570 ق / 1174م)، فقیه، محقق و پیشوای دینی و سیاسی. وی از نظر علمی از پرآوازه‎ترین افراد این خاندان است. محمود بن احمد مانند دیگر پیشوایان دینی و سیاسی آل برهان برکشیدۀ قراختاییان به مقام سیاسی و مذهبی ماوراءالنهر و بخارا بود و بدین جهت او نیز برای قراختاییان مالیات گرد می‎آورد و خود باجگزار آنان بود. با اینکه دارای مقام سیاسی بود. جایگاه بلند علمی ویژه‎ای داشت چنانکه او را «دریای متلاطم دانش» می‎خواندند.
محمود را آثار ارزنده‎ای نیز بود که برخی را بدین‌گونه بر شمرده‎اند: 1. محیط برهانی، در فقه؛ 2. ذخیرة الفتاوی مشهور به الذخیرة البرهانیة، مجموعه‎ای است از فتاوای حسام‎الدین عمرو خودوی؛ 3. التجرید؛ 4. تتمة الفتاوی؛ 5. شرح الجامع الصغیر؛ 6. شرح الزیادات؛ 7. شرح ادب القضا؛ 8. الفتاوی؛ 9. الواقعات؛ 10. الطریقة البرهانیه.
8. صدر جهان محمد بن احمد، (د 616 ق /  1219م). از عالمان بنام و پیشوایان ماوراءالنهر و فرمانروای بخارا بود. قدرت سیاسی و شوکت اجتماعی فراوان داشت و به عنوان حاکم دست‌نشانده و باجگزار قراختاییان کار می‎کرد. محمد بن احمد به شیوۀ نیاکان خود، ضمن اینکه بالاترین مرجع مذهبی حنفیان بخارا در روزگار خود بود، دیگر فقیهان و عالمان دینی ماوراءالنهر را نیز تحت فرماندهی و نظارت عالی خود می‎داشت. سازمان روحانی قدرتمندی پدید آورد که گفته شده حدود 000’6 فقیه در آن عضویت داشتند و او هزینۀ زندگی آنان را می‎پرداخت. صدر جهان در 603 ق / 1207م حج گزارد و در این سفر چنان رفتاری از وی دیده شد که حاجیان او را «صدر جهنم» خواندند، زیرا شکوه شاهانۀ او را شایان یک دانشمند نمی‎شمردند. گویند بیش از 100 شتر باروبنۀ سفر او را حمل می‎کردند؛ او مراسم حج را در حالی که بر تخت روانی نشسته بود و دیگران آن را حمل می‎کردند، انجام داد. گفت‌وگوی او با درویش که عوفی نقل کرده، گویای شکوه خیره‌کنندۀ حج وی و نیز بیانگر ضعفِ پرهیزکاری و مغالطه‌گری وی در بحث و نظر است: درویش گرسنه و برهنه‎ای به او برخورد و پرسید که آیا نزد خداوند اجر حج مرد مستمندی که با این همه دشواری حج به جای آورده با حج صدر که با آن همه شکوه ادا شده، برابر خواهد بود. صدر پاسخ داد که البته هر دو یکسان نخواهد بود، زیرا که من فرمان خدا می‎برم و تو برخلاف عمل می‎کنی. خداوند به من گفته است: «اگر امکانت هست حج ادا کن» و به تو گفته: «خود را به دست خویش هلاک مساز». بدین قرار مرا دعوت کرده و تو را از زیارت مکه معاف داشته است؛ من مهمانم و تو طفیلی، و هرگز طفیلی را حرمت مهمان نیست. در 613 یا 614 ق / 1216 یا 1217م، که سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه آهنگ جنگ با خلیفۀ عباسی الناصر‎الدین الله کرد و رهسپار عراق شد، محمد و برادرش افتخار جهان و دو فرزندش ملک‎الاسلام و عزیزالاسلام را به خوارزم تبعید کرد، ولی اینان همگی در 616 ق /  1219م هنگام فرار ترکان‌خاتون مادر خوارزمشاه، به امر او کشته شدند. از افتخار‌جهان و دو پسر یاد‌شدۀ محمد بن احمد چیزی دانسته نیست، جز اینکه گفته‎اند که آن 3 نیز از عالمان و فقیهای آل برهانند.
9. برهان‎الدین، تاج‎الاسلام عمر بن مسعود. وی از عالمان مشهور این خاندان است. از زندگانی وی اطلاع روشنی در دست نیست، همین‌قدر گفته شده است که او معاصر «قِلِج طمغاج خان ابراهیم بن حسین» و پسرش «قلیج‎خان عثمانی» بوده و در 609 ق / 1212م کشته شده است؛ وی استاد عوفی بوده است. احتمال داده شده است که ابوالقاسم محمود بن احمد بن ابوالحسن فاریابی (د 607 ق / 1210م) کتاب خالصةالحقایق را در اخلاق و حِکَم در 597 ق / 1201م، به نام او تألیف کرده باشد.
10. نظام‎الدین محمد بن عمر. وی از عالمان  صاحب‌نام آل برهان به‌شمار آمده است، اما از احوال او چندان چیزی دانسته نیست. عوفی که معاصر وی بوده و او را دیده است، آگاهی روشن‌تری بدست می‎دهد و می‎گوید: محمد به دلیل اختلافات خانوادگی ترک دیار کرده به خراسان آمده و مدتی در این سامان اقامت گزیده است. عوفی در 600 ق / 1204م هنگام سفر از خراسان به بخارا، او را در «آموی» دیده و چند روزی نزد او مانده و نامه‎ای از وی برای پدرش عمر بن مسعود برده است. وی محمد را چنین می‎شناساند: «جوانی که چرخ پیر در هنر، چو آن جوان نیاورده بود و ایام در اثنای دوران از ابنای خود مثل او نپرورده. در دقایق فتوی بر مشایخ کبار فایق آمده بود و در میدان فضایل بر سواران افاضل سابق؛ و در غوامض علوم حساب و هندسه و جبر و مقابله کس با او مقابله نتوانستی کرد و در حل مشکلات اقلیدس، افلاطون پیش او زبون بودی». سال درگذشت او دانسته نیست.
آل برهان علاوه بر نقش علمی و سیاسی در ماوراءالنهر و بخارا، نقش ادبی و ادب‎پروری نیز داشتند. بیشتر عالمان این خاندان، افزون بر تخصصهای ویژه در علوم دینی و مذهبی، در ادبیات به‎ویژه ادبیات فارسی دست داشتند و عده‎ای از آنان به زبان پارسی شعر می‎سرودند. در دوران فرمانروایی اینان، به دلیل دانشمندی و دانش‎پروری عالمانِ این سلسله، ماوراءالنهر و بخارا کانون دانش و دانشمندان و مرکز نشر علوم رایج آن روزگار بود و از این‎رو در سدۀ 6 و 7ق / 12 و 13م، عالمان و فقیهان و ادیبانی بس نام‌آور در این سامان پرورده شدند.
آل برهان، با همۀ رنجهایی که در کشاکش قدرتهای قراختاییان و خوارزمشاهیان تحمل کردند، همچنان بر مسند قدرت سیاسی و فرمانروایی بخارا و رهبری دینی ماوراءالنهر ماندند. آنان در آغاز به‌وسیلۀ خوارزمشاهیان به قدرت رسیدند و سپس سلطۀ قراخانان و قراختاییان را پذیرا شدند و بدین لحاظ خشم سلاطین خوارزمشاهی را به زیان خود برانگیختند، اما سرانجام در 638 ق / 1240م قیامی مردمی با رهبری شخصی به نام محمود تارابی آهنگر و غربال‌ساز (یا سپرساز) در برابر سلطۀ قراختاییان روی داد که منجر به سقوط قدرت ایشان گردید. به دنبال سقوط قراختاییان، فرمانروایی سیاسی و صدارت مذهبی آل برهان نیز، که وابسته به آنان بودند، سقوط کرد و بدین جهت با استقرار قدرت جدید تارابی، فقیه حنفی محمد بن احمد محبوبی به جای فقیهان حنفی برهانی پیشوای حنفیان ماوراءالنهر شد و پس از آن، سلسلۀ فقیهان محبوبی ریاست و رهبری مردم را عهده‎دار شدند.

مآخذ

ابن اثیر، عزالدین، الکامل، بیروت، دارصادر، 1982م، 11 / 310-311؛ اراز، محمد سارلی، ترکستان در تاریخ، تهران، امیرکبیر، 1364ش، ص 112؛ بارتولد، و.، ترکستان‎نامه، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1352ش، 2 / 7، 117، 686، 740-742، 893؛ بغدادی، اسماعیل پاشا، هدیةالعارفین، بیروت، 1955م، 2 / 107؛ بیهقی، علی بن زید، تاریخ بیهق، به کوشش کلیم‎الله حسینی، حیدرآباد دکن، 1968م، ص 183؛ زامباور، ادوارد ریتر، نسب‎نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، خیام، 1356ش، ص 319؛ صفا، ذبیح‎الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، فردوسی، 1363ش، 2 / 59-60، 159؛ عوفی، محمد، لباب‎الالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1906م، 1 / 175- 178، 332- 338، 2 / 387- 388؛ کحاله، عمررضا، معجم‎المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 10 / 176، 12 / 146؛ لکهنوی، محمد عبدالحی، الفوائد‎البهیّة، بیروت، 1324ق، ص 98؛ نرشخی، محمد بن جعفر، تاریخ بخارا، ترجمۀ محمد بن نصر قباوی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، توس، 1363ش، صص 141-143.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.